سبزتر از بهار
ای که با عشق، با هرچه خوبی است
سالها یار دیرینه بودی
روح تنها و رنج علی را
تو، فقط تو، تو آیینه بودی
بوسه بر دستهای تو میزد
آنکه بود آسمان زیرپایش
عاشقانه پدر گفتوگو داشت
از تو در خلوتش با خدایش
نام تو رمز و راز نیایش
ای خوشا با خدا از تو گفتن
سبزتر از حضور بهاری
ای خوشا با شمیمت شکفتن
دستهایت نسیم نوازش
بخششت هدیهای آسمانی
دامنت زادگاه کرامت
سایهات بر سر مهربانی
سهیل محمودی